وبلاگ اقتصاد بازرگانی دانشگاه تبریز - ورودی ۹۰

وبلاگ دانشجویان اقتصاد دانشگاه تبریز - وبلاگی جهت اطلاع‌رسانی و گفت و گو

وبلاگ اقتصاد بازرگانی دانشگاه تبریز - ورودی ۹۰

وبلاگ دانشجویان اقتصاد دانشگاه تبریز - وبلاگی جهت اطلاع‌رسانی و گفت و گو

پیوندهای روزانه
آخرین نظرات
  • ۲۳ ارديبهشت ۹۸، ۰۸:۴۶ - پریسا نامجو
    عالی
طبقه بندی موضوعی

۷ مطلب با موضوع «مسائل روز» ثبت شده است

تشکر از مجیدکچل سیگاری در مجله معتبر بین‌المللی Elsevier

سعید رمضانی | جمعه, ۲۲ شهریور ۱۳۹۲، ۱۲:۰۶ ق.ظ

الزویر یکی از بزرگترین ناشرین علمی در جهان است که از ۱۸۸۰ فعالیت دارد. تصویر زیر، مقاله‌ای است که در سال ۲۰۱۱ در این نشریه با عنوان «Theoretical study of the effect of Casimir force, elastic boundary conditions and size dependency on the pull-in instability of beam-type NEMS» چاپ شده.

در قسمت تقدیر، نویسندگان از «مجید کچل سیگاری قبلا، مجیدکچل سیگاری فعلا، سعید صابونات آب و حموم بروبچ و محسنی مارانگونی برای حمایت و رسیدگی‌شان» تشکر کرده‌اند (:

ویرایش ۲۷ شهریور ۱۳۹۲:

حالا چرا این اتفاق افتاده است؟ این را آقای آبادیان در جوابیه‌ای که به یکی از اساتید شریف فرستاده، کامل توضیح داده:

تشکر از کچل قبل از سیگار

جناب آقای دکتر -

با سلام و احترام

موضوع : مقاله چاپ شده در مجله Physica E (2011) 979-988

پس از گذشت بیش از دو سال از انتشار مقاله، مدتی است دوستانی از روی آگاهی یا عدم آگاهی با دستمایه قراردادن قسمت "تشکر" (Acknowledgement) مقاله، ابهاماتی را در مورد درستی این مقاله ارائه کرده اند. قبل از توضیح در مورد قسمت "تشکر" مقاله به اطلاع میرساند که این مقاله جزء 25 Hot paper  مجله است (مراجعه کنید به لینک زیر) و تا کنون بارها توسط سایر محققین  آدرس­دهی شده است. ساختار اصلی این مقاله بدون هیچ اشکال علمی بوده و تنها اشکال اساسی که در این مقاله وجود دارد، فقدان زیرنویس شکلها است که متاسفانه در هنگام پروف از چشم دور ماند. در ضمن تا آنجا که موتورهای جستجو بیان میکند، این مقاله نخستین مقاله ای است که علاوه بر در نظر گرفتن اثر اندازه (size effect) در معادلات ناپایداری سیستم های الکترومکانیکی نانومتری، حل نیمه تحلیلی برای آن ارائه کرده است و به نوعی یک مقاله پیشتاز (Pioneering) محسوب میشود.

http://top25.sciencedirect.com/subject/physics-and-astronomy/21/journal/physica-e-low-dimensional-systems-and-nanostructures/13869477/archive/31

و اما داستان کلمات مورد اشاره در قسمت "تشکر" (acknowledgement):

در حدود سه سال پیش در دوره آموزشی "آموزش مقاله نویسی"  برای گروهی از دوستان  و همکاران جوان دانشگاهی، پیشنویس متن این مقاله و یک مقاله دیگر به عنوان متن نمونه در اختیار شرکتکنندگان کلاس قرار داده شد تا دو هدف برآورده شود:

نخست آنکه آموزش مقاله نویسی روی مقالات کاملا واقعی و آماده ارسال صورت گیرد. 

دوم آنکه اشتباهات احتمالی که از چشم نویسندگان دورمانده بود نیز در حین بحث گروهی کشف شود.

شیوه کار کلاس به نحوی بود که شرکت کنندگان در قالب گروههای 3  نفره  گروهبندی شدند. به شرکتکنندگان گفته شد تا برای گروه خود اسم (حتی طنز) انتخاب کنند و در مدت 3 ساعت کار کلاسی، به تحلیل و بررسی قسمتهای مختلف مقاله پرداختند. به گروههایی که بتوانند حداقل یک غلط از بخشهای مقاله کشف کنند، وعده قدردانی در بخش "تشکر" مقاله داده شد. بعضی ازگروههای کلاس برخی نکاتی را که از چشم این جانب دور مانده بود را گوشزد کردند: مانند تجاوز تعداد لغات چکیده (abstract) از حد متعارف، غلطهای گرامری، اشتباه در فرمت رفرنسها، اشکال در شکلها.... در نهایت نیز از گروههایی که توانسته بودند حداقل یک اشکال در مقاله کشف کنند، در قسمت "تشکر" مقاله با همان اسامی طنز که خود انتخاب کرده بودند، تشکر شد. انتخاب اسامی طنز توسط گروههای دانشجویی مسئله متداولی است که به هیچ وجه غیرقانونی نبوده و بیشتر جنبه شیطنت دانشجویی دارد. به طور مثال در سالهای گذشته در مسابقات جهانی ACM تیمهای دانشجویی ایران و حتی برخی کشورهای خارجی با اسامی طنز مانند "برادران دالتون"، "میگ میگ"، "لافکادیو"،  "Don’t punish me!"، "just4fun" ظاهر شده اند (رجوع کنید به پیوست الف که اسامی تیم های مسابقات در سالهای گذشته آورده شده است). با این حال از آنجا که اسامی طنز هیچ منافاتی با قوانین ندارند، خطا شمرده نمیشوند و به هیچ وجه اسم طنز یک گروه تردیدی در رسمیت یا درستی مسابقه وارد نمیکند. نویسنده قبل از نوشتن اسامی گروهها، کلیه قوانین مربوط به تشکر را مطالعه کردم و از آنجا که طنز بودن اسم گروه با هیچ قانونی در تضاد نبود این گروهها دقیقا با اسامی بیان شده توسط خود آنها قدردانی شدند (تنها محدودیتی که اینجانب برای آنها قائل شدم، توهین آمیز نبودن اسامی بود).

یک بار در سال گذشته، پیرو نامه نگاری فردی به اسم آقای حسن زاده با مجله Physica E، به سردبیر مجله (Dr Chakraborti) توضیحات زیر ارسال شد و مسولین مجله از توضیحات نویسندگان کاملا قانع شدند. برای اطلاع و روشنتر شدن موضوع این جوابیه مجددا به پیوست (ب) آورده میشود.

در پایان از فردی با اخلاق آکادمیک مانند شما خواهشمند است همانگونه که ایمیلهایی را در ارتباط با این مقاله به همکاران خود ارسال کرده اید، این جوابیه را نیز به آنها ارسال نمایید تا مشکلی برای نویسندگان مقاله پیش نیاید. ضمنا یاداور میشود مسولیت این مسئله بر عهده اینجانب و نه سایر نویسندگان مقاله است.

با تشکر

 

پیوست الف:

لیست اسامی گروههای مسابقات ACM سال 2007. چنانکه دیده میشود اغلب اسامی گروهها طنز هستند.

http://sharif.edu/~acmicpc/acmicpc07/Roster-1up2.jsp

پیوست ب: جوابیه ارسالی به مجله Physica E در مورد مقاله مذکور

Dear Professor Chakraborty

Thank you very much for the opportunity you gave us for the explanation to the points raised by Pezhman Hassanpour. This letter was very strange to us. However, the following are our answers to all of his odd claims:

Claim I on author’s names: I am not even certain that some of the authors are real people or are aware that their names are on these papers.

Dr Hassanpour could easily find the reality of the co-authors name, their publications and working address from SCOPUS:   

I sincerely assure you that all the authors have contributed effectively in the preparation and revision process of those two papers and they fully know that their names are there.

It should be emphasized that all of the authors are aware not only about the paper but also about the letter of Dr Hassanpour. If you require, they will all send you an email (even official if needed) to confirm their awareness/contribution on the papers.

Claim II on author’s affiliations: The geographic diversity of the authors' institutions is very odd.

This is completely false and can be rejected with any native Persian professor or student.

In addition, Islamic Azad University (founded in 1982) has an enrollment of 1.5 million students; making it the world’s third largest. Islamic AzadUniversity has over 400 branches in Iran and also in U.A.E.U.K. etc. Over the years, the university has accumulated assets estimated to be worth between $20 and $25 billion. Forthermore, University of Shahrekord is the main university in the capital of the Chaharmahal and Bakhtiari Province and it’s supported by the government through Ministry of Science and Higher Education. I am very sorry that a Postdoc Research Fellow, who claims he knows Iran very well, pretends to not aware of the list of famous Universities in his homeland country and raises such a weird question.

Claim III on acknowledgments: I noticed that the acknowledgement sections of both papers are in fact some joking words that you never use in an official publication.

I don’t quite understand what he means but I guess the reader might have pointed to names Majid Kachal Sigari etc. in acknowledgement. If so, I should mention that these are the names of student research teams in my training workshop in the university. Authors should acknowledge these teams due to their help in providing useful literature, software, print and copy services, ADSL service, etc. which cost a lot for these teams. The title of the teams were chosen by students themselves and changing them is out of our hand. They might be non-formal; but, these are not to be concerned as rude to anybody, etc. I am pretty sure that this is the right of the student teams to be thanked in acknowledgement and as they were not part of an official organization or something, by no means, I didn’t want to make a joke of this matter because as the corresponding author of these papers, I really care for the reputation of my group, our affiliations and of course for Physica E.

In a fantasy form, Dr Hassanpour’s claimant is similar to saying: “Red Evils” (Manchester United Football Team) is illegal to be used in the acknowledgement of a scientific paper because this words sounds like a joke!!! Then, how should they be acknowledged otherwise??

 Claim IV on validity of the paper: This makes me suspicious that these two papers are not properly peer reviewed, and are potentially "fake papers".

We have four other accepted papers related to NEM to be publishedFurthermore, we have recently submitted four others to Physica E, IJSSD, Nano, Scientica Iraica and another to for smart materials and structures which is under revision.

To the knowledge of authors, the judgment of a paper is only based on scientific aspects (validation of results, novelty ...) and legal assessments (satisfying all rights and agreements of the journal/supported organs, …). How does Dr Hassanpour assess the fakeness of the paper only according to his personal opinion on affiliations of the authors or the title of teams being acknowledged? He does not present any evidences of fake in our papers, i.e mistake in novelty, content, method, results, conclusion, etc. or legal fails. We believe that his behavior is not academic to call our work as “Fake paper” without any scientific evidence. He has insulted both the authors and the reviewers by his weird claims. I wonder  if Dr. Hassanpour was very concerned about the fake situation of these two papers, according to his field of studies, couldn’t he raise at least one scientific error throughout the two papers already being peer reviewed by the respected referees in Physica E in at least two steps?

In the first paper (of his intention), we used MAD method to investigate the Casimir effect. This method has not been used previously by any authors to investigate the effect of Casimir force on the instability of the NEMS. The second paper modeled the size effect using modified couple stress theory. To the knowledge of authors, this is the first paper that applies this non-classic continuum theory in NEMS. Recently we submitted a new manuscript on effect of van der Waals force on multi-layer NEMS. This recent submission has applied some of the findings of these two published papers by Physica E.

In summary, I, on behalf of other authors, totally reject his claims because to my best knowledge, they are all false and only consumed time for explanation. I am sincerely sorry for this person, because he already knows us, as we did our Masters together in the same University/department during 2002-2004. Based on our previous knowledge about his characteristics in academic research, we guess that the motivation of this letter is not scientific but only based on his personal ideas. Playing with people’s reputation and wasting their time for answering non-academic false claims is not at all a good practice for a researcher who claims is very concerned about the outputs of published papers.

Meanwhile, I hope this non-academic non-evidenced supported letter has no influence on our recent and future submissions to this journal.

Sincerely yours

Abadyan

Lecturer

ایمیل آقای آبادیان / مسئول نویسنده مقاله: Abadyan@yahoo.com

  • سعید رمضانی

تبریک، تبریک، تولد حضرت معصومه

سعید رمضانی | شنبه, ۱۶ شهریور ۱۳۹۲، ۰۶:۳۱ ب.ظ

روز دختر

بدین وسیله، تولد حضرت معصومه(س) رو به تمام خانم‌های کلاس، رشته اقتصاد، دانشکده و دانشگاه تبریک عرض می‌کنم.

*چرا این عکس؟ چون هر عکس دیگه‌ای می‌تونست حساسیت خانم‌های کلاس رو برانگیزه و موجبات نوسان در رفتارشون با نویسنده بشه (:

=======================================================

به‌روزرسانی ۱۸ام شهریور ۱۳۹۲

دختران جامعه ما

متن زیر و عکس، عینا از وب‌سایت محمدرضا شعبانعلی :

تقدیم به همه دختران سرزمینم که کمتر به خاطر «خودشان» و «بودنشان» تحسین شده اند. کسانی که حتی وقتی خواستیم تحسینشان کنیم گفتیم: «میتوانند مادران خوبی باشند و جامعه ی فردا را بسازند» و فراموش کردیم که جامعه ی امروز نیز، با اشک ها و لبخندهای آنها ساخته میشود…:

 وقتی برای کودکی که در فیلم مُرد، گریست، گفتیم گریه اش دخترانه است.

وقتی با ساده ترین اتفاق، از ته دل خندید، گفتیم رفتارش دخترانه است.

وقتی با کلمات زندگی کرد و رویا پرداخت، گفتیم ذهنش دخترانه است.

وقتی که قهر کرد و میدانستیم که زود باز میگردد، گفتیم: قهرش دخترانه است.

وقتی رنگ و زیبایی را فهمید و گفت، گفتیم: نگاهش دخترانه است.

وقتی برای رابطه ای که ساخت، زندگیش را باخت، گفتیم: دوستیش دخترانه است…

همه ی آن چیزی را که از ما یک «انسان» میساخت، رفتارهای دخترانه نامیدیم. طوری که اگر رفتار دخترانه را از یک «انسان» بگیریم، دیگر «انسان» باقی نمی میماند!

اشتباه هم نگفته ایم. بی دلیل نیست که مردها، پس از سالها جستجوی بزرگی و بزرگمنشی، تکیه گاه و توانمندی، آرامش و احساس، قدرت و قاطعیت، دیر یا زود می آموزند که «بزرگمرد رویاهای آنها، فقط میتواند یک زن باشد…»

  • سعید رمضانی

ماه‌تون قندپهلو!

سعید رمضانی | جمعه, ۱۸ مرداد ۱۳۹۲، ۱۰:۰۲ ق.ظ

با سلام و تبریک عید به تمام هم‌کلاسی‌ها و غیر‌ّهم‌کلاسی‌ها

باشد که شاد باشید

این یک ماه هم گذشت. مثل هر یک ماهی که شروع شده بود تا این نقطه از زمان(:

این یک ماه، یک بود در کل سال و خب یک روزی داشت که یک‌یک بود. ولی خب ما هنوز از عظمتش خبر نداریم.

این ماه، ماه رحمت بود، ماهی که خداوند رحمان درهای رحمت خودش رو باز می‌کنه. تو این ماه رحمت الهی بود که احمدی‌نژاد رفت. صد شکر که آن رفت و صدشکر که این آمد!

برای خانواده‌هایی که نمی‌شه صبحانه و ناهار یا شام باهم باشند،‌ این سحری واقعا نعمتیه. ۳۰ روز همه پاشدیم و خوردیم و خوریدم تا اذان بگه(: بعد هم که خانوادگی رفتیم ورزش کنیم :دی راستشو بخوایید ما خانوادگی بعدش خوابیدیم(:

سریال‌ها یکی از یکی بدتر. من که هیچ‌کدوم رو کامل نگاه نکردم ولی با این حال می‌خوام نظر بدم. اون مادرانه‌هه که انگار دخترش تو ۲۱سالگی می‌رفت دبیرستان و این قضیه مادربده و خارج و حسود و ... هم بسیار مسخره بود. تو این سریال و بقیه سریال‌ها هم فهمیدیم که هر دختری که دوست‌پسر داره معتاده یا شیطانه یا ... (گرچه به شخصه اعتقاد دارم دوست‌پسر و دوست‌دختر درست نیست و باید متعه رو رواج بدیم(:  ) . اون تصویری که از این پدره تو اول سریال بود به نظر بنده که اصلا با اون پدر آخرهای سریال یکی نبود.

فقط چند صحنه از «خروس» رو دیدم و واقعا مسخره. به معنای واقعی کلمه. گرچه به خاطر یک مسابقه‌ای یک کلیپ ۳ دقیقه‌ای مثلا خواستم بسازم و فهمیدم ساده‌ترین کارها چقدر سخته، ولی این کارگردان خروس باید همچنین چیزی رو برای صداوسیما نمی‌ساخت.

دودکش هم که همین طور. من از این آقای «تشکر» از وقتی ساختمان پزشکان رو دیده بودم بیشتر توقع داشتم. اون تصادف آخر بچه هم واقعا عین یک چسب کاغذی کثیف بود روی سریال. همین.

ماه عسل خوب بود و پیگیرش بودم. همیشه از فهمیدن داستان واقعی آدم‌ها و دیدن واکنش‌های واقعی‌شون خوشم می‌اومد.

از بهترین برنامه‌ّهای تلوزیون (تو اونایی که فهمیدم پخش می‌شه) یکی این ماه عسل بود یکی «قندپهلو». به معنای واقعی کلمه یک برنامه تلوزیونی که ارزش دیدن داشت و ارزش داشت که برای دیدنش تلوزیون رو روشن کنی. طنز بود و سازندگانش هم یک و قوی.

-----------------------------------


محمد حسین جعفریان

یک قسمتی هم برنامه «راز» رو دیدم. «محمدحسین جعفریان» یکی از خبرنگاران معروف ایرانی و خبره حوزه افغانستان و دارای ستون ثابت در همشهری جوان (مجله‌ای که بهش علاقه دارم(: ) مهمان بود. در مورد کشتن دیپلمات‌های ما در ۱۵ ۱۶ سال پیش در افغانستان بود. آن زمان طالبان پیش‌روی کرده بوده و نزدیک شهر بوده. از چندین روز قبل اعضای سفارت گزارش می‌فرستند که اوضاع خطرناکه و اگه می‌شه برگردیم یا به یک جای دیگه بریم و ... . آقای بروجردی هم دستور می‌دن که دوسوم افراد برگردند. بعد یکی (که اسمش در برنامه گفته نشد) می‌گه مگه مهمونی خاله است که شما این طور دستور دادی؟ بعد اونا می‌مونند و یک عده‌ای میان این دیپلمات‌ها ما رو می‌کشند. یک نفر می‌تونه فرار کنه. حدود ۷۰۰ کیلومتر رو با پای زخمی طی می‌کنه (با مقداری پول و این که آشنا بوده با افغانستان و ...) و خودش رو  می‌رسونه ایران. بعد این رو اصلا به حساب نمی‌آرند! مادرم می‌گه که جو طوری بوده که انگار با همکاری طالبان این فرار کرده. این رو نه دیدار رهبری می‌برند نه برا یادبود تو مزارشریف صدا می‌زنند و نه مصاحبه و نه... .

ظلم به این شخص به کنار، هنوز معلوم نیست اون دیپلمات‌های مارو چه کسی کشته! همین گروه‌ آقای جعفریان که در این مورد مستندی ساخته رفته با یکی از اعضای ارشد طالبان هم مصاحبه کرده و اون‌ها قویا کشتار دیپلمات‌های ما رو تکذیب کردند. طالبانی راحت خیلی مسائلی که در دنیا بیشتر صداکرده رو قبول کرده!

جالبه یکی از دیپلمات‌ها فردی که در مزارشریف بسیار محبوب بوده، تلوزیون اونجا رو سروسامون داده، چند هزار جلد کتاب رو هماهنگ کرده که برای دانشگاه بیارند، کلی کتاب درسی برای مدارس آورده و ...

بله، به بسیاری ظلم می‌شه!

-----------------------------------

۶:۴۰ مسجد بودیم برای نماز عید فطر. بعد از این‌که عیدی موذن مسجد، کفاره و فطریه جمع شد و چندین بار تکبیر گفتیم، ۷:۲۰ نماز شروع شد. اولش من شک کردم که قنوت‌ها برای رکعت دومه برای همین کاغذ دعا رو گزاشتم زمین که تو سجده بردارم. این که دو فرد طرفینم هم برنداشته بودند شکم رو بیشتر کرد. همین که تو رکعت اول شروع کرد به قنوت، طرف راستیم با یک حرکت شعبده‌بازانه دستش  رو پیچوند یک کاغذ دعا درآورد! اون یکی هم از جیبش برداشت. یکی هم بود تو صف جلو خم شد از زمین برداشت(: من هم تکیه کردم بر حافظ پرتوان که رسید به کمک این ناتوان. خدارو شکر، خدا خواست و مشکلی نداشتم برای همین تو رکعت دوم هم کاغذ رو برنداشتم:دی

همین که امام جماعت خطبه‌ها رو شروع کرد، زن‌ها هم خطبه‌ شروع کردند. نمی‌دونند این‌ها حرف زدن وسط خطبه «حرام»هه؟ بعد ۳۰ روز اومدن نماز عید فطر عمل حرام انجام بدن؟:دی (احتمالا نمی‌دنند)

 دعای مخصوص قنوت رو فقط ۴ بار گفتیم و بقیه قنوت‌ها دعاهای معمول. شنیدم که نماز تهران همه قنوت‌ها رو دعای مخصوص می‌خونند. واقعا خسته نباشند.

بعد نماز یکی برگشت گفت مواظب پدرت باش، مرد شریفی است. منم جواب دادم، بله مرد بزرگی هستند(: اونم گفت حتما و خندیدم و خندید و رفت.

کلاه قرمزی

امروز هم که منتظر کلاه قرمزی هستیم. باشد که شاد باشیم

و این بود انشای من

 

  • سعید رمضانی

تورم در ایران - از سال ۱۳۱۶ شمسی

سعید رمضانی | چهارشنبه, ۲ مرداد ۱۳۹۲، ۱۲:۱۸ ب.ظ

تورم از سال ۱۳۱۶

  • سعید رمضانی

واکنش کی‌روش به مربی کره

سعید رمضانی | سه شنبه, ۲۸ خرداد ۱۳۹۲، ۰۷:۴۸ ب.ظ

واکنش کی‌روش

واکنش کی‌روش به مربی‌ کرده که علیه ایران حرف زده بود

فیلم گل ایران به کره رو می‌تونید از این لینک بگیرید.

  • سعید رمضانی

خدایا نماز مادرم را قبول فرما!

سعید رمضانی | پنجشنبه, ۱۲ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۰۹:۱۶ ب.ظ

خدایا نماز مادرم را قبول فرماروز مادر/زن بر تمامی مادران آینده کلاس و دانشکده و دانشگاه مبارک.

باشد که زودتر وارد فاز مادر شدن شوند(:

منبع:http://manmote.com/post/122789945

  • سعید رمضانی

بررسی مسائل روز : پلیس مخفی و بازار اموال دزدی

سعید رمضانی | دوشنبه, ۹ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۱۰:۱۷ ب.ظ

در مطلبی از ۱پزشک می‌خوانیم:

پلیس سانفرانسیسکو مدتی است که از شیوه مشابهی برای کاهش خریداران بالقوه آی‌فون‌های دزدی استفاده می‌کند، به این منظور افسرهای پلیس لباس مبدل می‌پوشند و در جاهایی که معلوم شده معمولا کالاهای الکترونیک دزدی رد و بدل می‌شوند، می‌ایستند و پیشنهاد فروش آی‌فون با قیمت پایین به اطرافیان می‌دهند، اگر کسی قبول کند، آنها دستگیرش می‌کنند!

ایده اصلی این است که دزدی آی‌فون با متزلزل کردن بازار خرید کاهش یابد.

آیفون

صرف‌نظر از مسائل حقوقی مربوط به این کار و این که آیا اصلا از نظر اخلاقی تشویق مردم به کار غیرقانونی و مجازات به خاطر این کار، درست است یا نه، به نظر می‌رسد که وجه اقتصادی این روش نادیده گرفته شده.

ما در اقتصاد مبادله‌ها یا همان بازار را با متغیرهای اصلی عرضه و تقاضا می‌شناسیم و می‌دانیم که تا وقتی عرضه و تقاضا هست، این عرضه‌ و تقاضاها به نوعی به هم خواهند رسید. حالا در این روش پلیس سانفرانسیسکو درصدد خراب کردن بازار یا روش مبادله است و به طور مستقیم طرف عرضه یا طرف تقاضا را تحت تاثیر قرار نمی‌دهد. در این گونه مواقع عرضه‌کنندگان و تقاضاکنندگان واکنش نشان داده و روش مبادله را تغییر می دهند.

برای مثال همه‌مان شنیده‌/دیده‌ایم که زمانی که نحوه‌ی عرضه‌ی بلیط در ورزشگاه‌ها و سینما به تقاضاکنندگان به مشکل برمی‌خورد، بازار مربوطه (که می‌توانست به سادگی به همان شکل و قیمت رسمی باشد) تغییر شکل داده و به نوعی بازار سیاه تشکیل می‌شود. بازاری که در آن به غیر از قیمت مشکل بلیط‌های تقلبی و کلاه‌برداری دیده می‌شود.

به شخصه به پلیس سانفرانسیسکو پیشنهاد می‌کنم این روش را کنار بگزارد یا حداقل فقط در حد چند موردی که انجام شده باقی گزاشته و استفاده تبلیغاتی بکند، شاید که از این طریق مقدار کمی (حاشیه‌ای) از خریداران تلفن‌های هوشمند کم شود. ولی ادامه‌ی این روند باعث شکل‌گیری سطح بعدیی از بازار خواهد شد که کنترل و نظارت بر آن برای پلیس سخت‌تر خواهد شد.

امیدوارم که پلیس سانفرانسیسکو از سرنوشت بشر فیلم ماتریکس* عبرت بگیرد.

نظر شما چیست؟

*در فیلم ماتریکس بعد از این که تکنولوژی به مرزی رسیده که کنترل ربات‌ها/هوش مصنوعی از دست انسان‌ها خارج شده، انسان‌ها تصمیم می‌گیرند که منبع انرژی ربات‌ها (انرژی خورشیدی) را توسط سیاه کردن آسمان و جلوگیری کردن از رسیدن نور خورشید به ربات‌ها، قطع کرده و باعث نابودی آن‌ها بشوند. غافل از این‌که این ربات‌ها بعد از قطع شدن نور خورشید رو به استفاده از منبع انرژی دیگر که همان بدن انسان است می‌آورند و این گونه تقریبا تمام انسان‌ها تبدیل به منبع انرژی جهت بقای این هوش مصنوعی می‌شوند.

  • سعید رمضانی